بوی خدا...
باز ؛
ابرهای تیره ، بارش باران ، درخشش رنگین کمان؛
و باز ؛
بغض و اشک و تسکین ؛
ولی این بار نه از تابش خورشید خبری بود نه از شانه دوست
شاید در این نزدیکی بوی خدا احساس می شد.
باز ؛
ابرهای تیره ، بارش باران ، درخشش رنگین کمان؛
و باز ؛
بغض و اشک و تسکین ؛
ولی این بار نه از تابش خورشید خبری بود نه از شانه دوست
شاید در این نزدیکی بوی خدا احساس می شد.